جدول جو
جدول جو

معنی آذین بند - جستجوی لغت در جدول جو

آذین بند(خَ)
شهرآرای
لغت نامه دهخدا
آذین بند
شهر آرای
تصویری از آذین بند
تصویر آذین بند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

زینت کردن در و دیوار دکان و کوچه و بازار در روزهای جشن و شادمانی، آذین زدن، آذین نهادن، آذین بستن، آیین بندی، چراغانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آیین بندی
تصویر آیین بندی
آذین بندی، زینت کردن در و دیوار دکان و کوچه و بازار در روزهای جشن و شادمانی، آذین زدن، آذین نهادن، آذین بستن، آیین بندی، چراغانی
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ بَ)
آذین شهر. شهرآرای هنگام قدوم شاهی یا بزرگی یا جشن و سوری
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ)
خشین پند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 361). رجوع به خشین پند شود
لغت نامه دهخدا
(مُ ءَ)
آذین بستن: و بتمامت ممالک آذینها بزنند. (تاریخ طبرستان). فرمود تا بخروارها زرو جواهر و جامه ها با مهد و عماری پیش مهر فیروز فرستند و بجملۀ ممالک آذینها زنند. (تاریخ طبرستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آذین بندی
تصویر آذین بندی
زینت و آرایش کردن دکانها و بازارها در ایام جشن و شادمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذین زدن
تصویر آذین زدن
زینت کردن دکانها و بازارها در روزهای جشن و شادمانی
فرهنگ لغت هوشیار
آذین شهر شهر آرای هنگام قدوم شاهی یا بزرگی یا پیش آمدن جشن و سوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیین بندی
تصویر آیین بندی
((بَ))
آراستن شهر هنگام جشن و شادمانی یا برای ورود شخص بزرگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آیین مند
تصویر آیین مند
رسمی
فرهنگ واژه فارسی سره
آیین، آیینه بندان، آیینه بندی، جشن، چراغانی، شهرآرایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کوهپایه، میانه ی کوه
فرهنگ گویش مازندرانی